English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6690 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fauna U کلیه جانوران یک سرزمین یایک زمان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ornis U کلیه مرغان یک سرزمین
flora U کلیه گیاهان یک سرزمین گیاه نامه
avifauna U کلیه مرغان یک سرزمین پرندگان یک ناحیه
colony U گروهی از جانوران یا گیاهان یا جانوران تک سلولی هم نوع که با هم زندگی یا رشد می کنند [زیست شناسی]
nephrogenic U ایجادشده در کلیه منشعب از کلیه
hot U کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
hotter U کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
hottest U کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
simplex circuit U مدار سیمپلکس مخابراتی یایک خطه
to heave a ship down U کشتی رابرای پاک کردن بیک سوکشیدن یایک برکردن
double leg and inside turnover U دوخم با عوض کردن دست شبیه سر و ته یکی مخالف یایک پا رو کار
service peculiar U امور اختصاصی یک قسمت یایک نیرو مخصوص یک نیرو
line haul U زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
cache U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
clime U سرزمین
eldorado U سرزمین زر
climes U سرزمین
land U سرزمین
terrain U سرزمین
mainland U سرزمین
territory U سرزمین
terren U سرزمین
land n U سرزمین
regions U سرزمین
region U سرزمین
territories U سرزمین
bus network U سیستمی که در ان تمام ایستگاهها یا دستگاههای کامپیوتری توسط بکارگیری یک کانال مشترک توزیعی یایک گذارگاه با هم دیگر ارتباط برقرار می کنند شبکه گذری شبکه خطی
land mass U سرزمین بزرگ
land U سرزمین عرصه
wonderland U سرزمین عجایب
Wales U سرزمین ویلز
mother land U سرزمین مادری
immeasureable land U سرزمین بیکران
rough country U سرزمین ناهموار
canaan U سرزمین موعوداسرائیل
wilderness U سرزمین نارام
cloud-cuckoo-land U سرزمین اوهام
wildernesses U سرزمین نارام
land masses U سرزمین بزرگ
cloudworld U سرزمین پریان
ice field U سرزمین یخی
annexation of territory U الحاق سرزمین
wonderlands U سرزمین عجایب
fertile land U سرزمین حاصلخیز
el dorado U سرزمین زر کشورزرخیز
terrene U زمین سرزمین
no man's land U سرزمین بی صاحب
fertile land U سرزمین بارور
wonderlands U سرزمین پرنعمت
land U سرزمین دیار
wonderland U سرزمین پرنعمت
spatial planning U امایش سرزمین
southland U سرزمین جنوب
sortie U پرواز یک هواپیما یایک پرواز
sorties U پرواز یک هواپیما یایک پرواز
nosegay U دسته گل یایک دسته علف
homeland U سرزمین ابا و اجدادی
dreamland U سرزمین خواب وخیال
homelands U سرزمین ابا و اجدادی
homeland U سرزمین پدر و مادر
cloud-cuckoo-land U سرزمین خواب و خیال
mandated territory U سرزمین تحت قیمومت
home U سرزمین پدر و مادر
occupied territory U سرزمین اشغال شده
in iranian territory U در خاک [سرزمین] ایران
realtime U زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
shangri U شهر زیبا سرزمین دلخواه
soiling U سرزمین مملکت پوشاندن باخاک
soil U سرزمین مملکت پوشاندن باخاک
light latitudes U نواحی یا سرزمین دور از خط استوا
soils U سرزمین مملکت پوشاندن باخاک
A part of Iranian territory. U بخشی از خاک ( سرزمین) ایران
circuit U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuits U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time U یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
wilderness U صحرا سرزمین نامسکون و رام نشده
swale U سرزمین گود و مرطوب تلوتلو خوردن
wildernesses U صحرا سرزمین نامسکون و رام نشده
kidneys U کلیه
all- U کلیه
kidney U کلیه
reins U کلیه ها
all U کلیه
no man's land U سرزمین میان دو کشور که متعلق به هیچ یک از ان دو نباشد
all hands U کلیه پرسنل
paranephric U مجاور کلیه
renal gravel U ریک کلیه
renal calculus U ریگ کلیه
floating kidney U کلیه متحرک
renal gravel U حصات کلیه
nephroptosis U کلیه متحرک
entireforce U کلیه قوا
all arms U کلیه نیروها
reniform U شبیه کلیه
nephralgia U قولنج کلیه
reniform U کلیه مانند
renal U وابسته به کلیه ها
entireforce U کلیه نیرو
all men U کلیه مردم
A prophet is not without honour, save in his own c. <proverb> U یک پیامبر را همه جا ارج مى نهند جز در سرزمین و خانه خودش.
reins U محل کلیه در بدن
paranephros U غده روی کلیه
azoth U علاج کلیه دردها
tenantary U کلیه مستاجرین یک ملک
against all risks U در براب کلیه خطرات
faunology U جانوران
mandatory power U دولتی که قیم و سرپرست دولت یا حکومت یا سرزمین دیگری باشد
demesne U کلیه زمین مایملک یک شخص
all available U کلیه توپخانه حاضر به تیر
Chronic kidney disease [CKD] U نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
the total population U تمامی نفوس کلیه جمعیت
the t. population U کلیه جمعیت همه مردم
disclaim all liability U کلیه بدهیها را انکار کردن
chronic kidney failure [CKF] U نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
The ship and all its crew were lost . U کشتی با کلیه سر نشینانش گه ( مفقود ) شد
syngraph U سندی که به مهر و امضا کلیه
nephrolith U سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
renal calculus [Calculus renalis] U سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
chronic renal failure [CRF] U نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
chronic renal disease [CRD] U نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
kidney stone [Calculus renalis] U سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
faunistic U وابسته به جانوران
faunis U الهه جانوران
menageries U نمایشگاه جانوران
faunae U مربوط به جانوران
halobiont U جانوران اب شور
animalist U پیکرنمای جانوران
acephali U جانوران بیسر
vermin U جانوران موذی
menagerie U نمایشگاه جانوران
kits U بچه جانوران
zoodvnamics U فیزیولوژی جانوران
zooplankton U جانوران شناور
implacentalia U جانوران بی جفت
bimana U جانوران دودست
lights U ریه جانوران
arachnida U جانوران عنکبوتی
animals kingdom U جهان جانوران
animality U زندگی جانوران
invertebrata U جانوران بی مهره
animal kingdom U جهان جانوران
kit U بچه جانوران
herbivora U جانوران علفخوار
access time U کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM U فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
adrenocortical U وابسته به قشر غدهء فوق کلیه
adrenal U مشتق از غده یا ترشح غددفوق کلیه
tenantry U اجاره داری کلیه مستاجرین یک ملک
nephrosis U بیماری کلیه که بیشترلولههای کلیوی را مبتلامیکند
To sweep the board . U کلیه موانع واشکالات را از سر راه برداشتن
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
arrivals U زمان حضور زمان رسیدن
seek time U زمان جستجو زمان طلب
presenting U زمان حاضر زمان حال
present U زمان حاضر زمان حال
presents U زمان حاضر زمان حال
presented U زمان حاضر زمان حال
arrival U زمان حضور زمان رسیدن
response time U زمان جواب زمان پاسخگویی
biosystematic U رده بندی جانوران
clawing U سرپنجه جانوران ناخن
instinct U هوش طبیعی جانوران
instincts U هوش طبیعی جانوران
wild beasts U جانوران وحشی وحوش
verminous U پر از حشرات یا جانوران موذی
clawed U سرپنجه جانوران ناخن
claws U سرپنجه جانوران ناخن
zooid U جانورسان شبیه جانوران
animal husband U پرورش جانوران اهلی
pachyder mata U جانوران پوست کلفت
arthropoda U جانوران مفصل دار
articulata U جانوران حلقه دار
terrarium U نمایشگاه جانوران خشکی
claw U سرپنجه جانوران ناخن
pincer U عضو گازانبری جانوران
underbody U پایین تنه جانوران
zootaxy U طبقه بندی جانوران
neontology U بررسی جانوران مانده
king of beasts U پادشان جانوران :شیر
to water [horses, cattle, etc.] U آب دادن [به جانوران بومی]
oestrum U شهوت ومستی جانوران
condominium U اعمال حاکمیت مشترک دو یا چند کشور بریک سرزمین را به نحو اشاعه گویند
condominiums U اعمال حاکمیت مشترک دو یا چند کشور بریک سرزمین را به نحو اشاعه گویند
read time U زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
Cicim U جاجیم و یا کلیه بافت های ساده کفپوش
showdown U چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
All wages were scaled up to 15 per cent . U کلیه دستمزدها به میزان 15درصد افزایش یا فتند
To pool resources to gether . U کلیه منابع وامکانات موجود را یک کاسه کردن
showdowns U چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
troop test U ازمایش یکانها از کلیه نظرات تاکتیکی و تجهیزاتی
corporative state U حکومتی که صاحبان کلیه مشاغل در ان شریک باشند
suet U چربی سخت دور کلیه وکمر گوسفند
cortin U ماده فعاله قشر غده فوق کلیه
All thing considered. U باتوجه به کلیه مسایل (تمام جوانب امر )
gamekeepers U متصدی جانوران شکاری قرقچی
aquarium U نمایشگاه جانوران و گیاهان ابزی
Recent search history Forum search
1time is prceious it has great
3service times
3service times
3service times
1meaning of taking law
2Once it's downloaded, please run the Kaspersky Malware Scanner software. This might take a moment and involve a few steps.
2In the Introduction to this book the speed of modern computers was cited as countering the need for some of the early work that was done to make best use of the woefully slow and memory-deficient comp
1شما چه زمان به مکتب میرید.
1شما چه زمان به مکتب میرید.
0عشق تنها چیزی هست که اگر واقعی شو بدست بیاری
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com